میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم
میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم
ثبت شده در ستاد ساماندهي وزارت فرهنگ و ارشاد
تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما تبلیغات در سایت ما
موضوعات
آرشیو
پشتيباني آنلاين
آمار
چت باکس
نویسندگان
نظرسنجي
جستجو
جدید ترین مطالب
امکانات جانبی
میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم

   
 
میــــدونم نیستــــــیو بازم دیـوونم به پات نشـــستم
 
 
میــــدونم منو نمیـــــخوای امـــا باز عاشقت هستم
 
 
کــــاش یکی بگه یه خـــــوابه این که من تو رو ندارم
 
 
چـــــشــــــــــمامو وا کــــــــنم از خـــدا باز ببنـــمت
 
 
قول دادی به من که هیچ وقت نگیری از من نــــگاتو

 

 
آرزوم شــــــــده ببــــــــــینم باره دیگه اون چـــشاتو

 

تو نبــــــودت کنــــارم هیـــــــــشکی جاتو نمـــیگیره

 

وقتـــــــــــی که تــــورو ندارم دلم از زندگی ســیره

 





تعداد بازديد : 678
پنج شنبه 22 آبان 1393 ساعت: 1:18 بعد از ظهر
نویسنده:
نظرات()
می پسندم نمی پسندم
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط DUYĞU در تاریخ 1393/9/5/3 و 0:04 دقیقه ارسال شده است

 DUYĞU

اگر حس روییدن در تو باشد، حتی در کویر هم رشد خواهی کرد.

این نظر توسط DUYĞU در تاریخ 1393/9/1/6 و 19:54 دقیقه ارسال شده است

 DUYĞU

دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!

این نظر توسط DUYĞU در تاریخ 1393/8/29/4 و 21:51 دقیقه ارسال شده است

DUYĞU

دنیامانند پژواک اعمال و خواستهای ماست.

اگر به جهان بگویی: ”سهم من را بده...“ دنیا مانند پژواکی که از کوه برمی گردد،

به تو خواهد گفت: ”سهم من را بده....“ و تو در کشمکش با دنیا دچار جنگ اعصاب می شوی.

اما اگر به دنیا بگویی: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“

دنیا هم بتو خواهد گفت: ”چه خدمتی برایتان انجام دهم؟...“!

این نظر توسط DUYĞU در تاریخ 1393/8/23/5 و 23:04 دقیقه ارسال شده است

 DUYĞU

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.


برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
تبادل لینک هوشمند
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
صفحات جانبی
آخرین نظرات کاربران